دکتر شریعتی از دید دیگران

گفتارهایی پیرامون شخصیت و آراء دکتر علی شریعتی

دکتر شریعتی از دید دیگران

گفتارهایی پیرامون شخصیت و آراء دکتر علی شریعتی

شریعتی انسان بود با تمامی ابعاد وجودی

جای بسی تاسف اینکه معمولاً خصلت ما شرقی ها بر پایه افراط و تفریط است آنجا که از وصف دوست داشتن و علاقه خطوط منطق را بعضاً فراموش می کنیم و آنرا با سرشت عاطفی خود دمساز میکنیم عده ای دیگر نیز سعی در مصادره همه شخصیتهای بزرگ برای خود داریم و دیگران را در دایره تنگ نظری خود راه نمی دهیم و همه را تکفیر می کنیم.

در مورد این بزرگوار نیز چنین است عده ای از به اصطلاح روشنفکران دینی آنچنان در پشت عکس های  شریعتی می ایستند که حتی در ذهن خود این موضوع را متبادر نمی کنند که او  در بیداری و الفت بین عقل و دین در میان نخبگان و دانشجویان و توده مردم پُلی از عشق به حسین و زینب و فاطمه زد و زنگارهای بر جا مانده از ترویج،فرهنگ شاهنشاهی را چگونه به چالش کشید و اینگونه است که فاطمه فاطمه میشود.

عده ای دیگر احتمالاً فراموش کردند که  دکتر شریعتی در استفاده از فرهنگ سرخ علوی آنچنان پیش رفت تا خواب آشفته جوانان شیعه در قلب گیتی با انقلابی حسین وار به جریان افتاد و اینچنین است که حسین وارث آدمیت شکل گرفت و صد افسوس که عده ای در عداوت با او کوشیدند و همچنان می کوشند اصولاً هر فردی معایبی دارد که شریعتی نیز از این امر بی بهره نبوده و نیست،لکن دور ریختن خدمات و هدر دادن زحمات این و آن هنری است که فقط نزد ما هست و بس.

شریعتی نیز یک انسان بود با تمامی ابعاد وجودی یک انسان و لاغیر و ساختن قدیس که در تخیلات ما وجودی همیشگی دارد با افکار او نیز در تضاد است آنجا که خود در کتاب استحمار به واقع اینگونه بر چنین واقعیتی قلم می زند آری چه باید کرد چاره ای نیست کسانی برای خود نمادهای روشنفکرانه می سازند و در پشت و کنار آن سنگر می گیرند و نمی دانند که چه ضرباتی بر پیکره سمبل های خود می زنند آیا اگر شریعتی بود بر چنین داعی داران موضع نمی گرفت ؟

با این حال،مصادره شخصیتهای بزرگ و تاثیر گذار  در فرهنگ شرقی  فقط از همت ما بر می آید و لاغیر.


رضا سپهروند

شریعتی و شک برای شناخت

در دوم آذرماه سال 1312 شمسی در روستای کاهک چشم به جهان گشود، در مزینان رشد کرد و پس از فراز و نشیب‎های بسیار در سال 1356 شمسی در آپارتمانی در شهر «سوت‎همپتون» انگلیس به‎طرز مشکوکی از دنیا رخت بر بست.
دکتر علی شریعتی از آن دست متفکران و اندیشمندانی است که پس از گذشت 32 سال از سالروز وفاتش، همچنان در بوته نقدهای گاه بسیار غیرمنصفانه قرار دارد؛ عده‎ای نگاه او را سیاه و سفیدی می‎دانند و می‎گویند شریعتی دین را ایدئولوژیک کرد، چون سیاه و سفید می‎دید.
می‎گویند شریعتی دینداری و رفورم دینی را تبدیل به پروژه اجتماعی کرد و از آن‎جا که او تحصیل کرده فرنگ بود، جماعتی معتقدند مجال کافی نیافت تا در معارف اسلامی مطالعه وافی داشته باشد و به همین دلیل، از مسلمات قرآن و سنت و معارف و فقه اسلامی بی‎خبر بوده و دچار اشتباهات فراوان گردیده است.
جماعتی نیز به این قایلند که شریعتی دل در گرو مارکسیسم داشت و تحت تأثیر فیلسوفانی همانند ژان پل سارتر، آلبر کامو و امثال آنان بود و در آخر این‎که گروهی نیز پا را از این‎ها فراتر نهاده و او را سنی و یا وهابی می‎خوانند و بالاخره آن‎که مرحوم شریعتی را یا سفید سفید می‎بینند و یا سیاه سیاه و اندک‎اند کسانی که بت‎های ذهنی خود را به کناری می‎نهند تا شریعتی را همان‎گونه که هست، بشناسند. در این نوشتار، برآنیم تا بنابر مقتضای مقال و تناسب مجال، غبار از آیینه وجودش بزداییم تا شاید شناختی نزدیک‎تر به‎واقع به‎دست آوریم. ادامه مطلب ...

شعری در وصف دکتر شریعتی

بدون تردید شریعتی یک اندیشه‌گر بزرگ است. او آرمانگرایی است که سر بر آسمان و پای در واقعیت زمینی دارد.


خورشید خاوران هر بامداد به جستجوی تو بیدار می شود
و شامگاه چون از فراز دمشق می گذرد
تادر نیلی آبهای مدیترانه به خواب رود
با چشم اشتیاق تو تا واپسین فروغ
به ایران نگاه می کند از دور
و موجهای ساحل دریای شام
به نجوای جاودانه ی محزونشان
قصه ی خونین دریایی را حکایت می کند
کان سوی تر درون تیره ی خاک ارمیده است.


یادداشت و شعر از نعمت میرزازاده تخلص م. آزرم

مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد

از دید بسیاری علی شریعتی پدر ایده ئولوژیک انقلاب اسلامی ایران محسوب می شود. او به عنوان معلم و رهبری کاریزماتیک ، با ایجاد تلفیقی موٍثر، از اسلام و دیگر اندیشه های مدرن توانست میلیون ها نفر از نسل جوان ایران دهه ی 1350 را بسیج کند و زمینه سقوط رژیم پهلوی را فراهم سازد.

در این زندگی نامه ی مفصل و مشروح ، کوشش شده است به زندگی و فعالیت های شریعتی در چارچوب فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی پیچیده و متناقضی که وی را در حصار خود گرفته بود نگریسته شود.



علی رهنما با بررسی دوران جوانی شریعتی در مشهد، سپس زندگی دانشجویی او در پاریس اوایل دهه 1960 و بالاخره ، مسیری که طی آن شریعتی به یک متفکر مذهبی و انقلابی مخالف با رژیم پهلوی ، و دستگاه سنتی مذهب مستقر در ایران بدل شد و در نهایت، به دنبال خروج از ایران تن به آغوش مرگ سپرد.
توانسته است بسیاری از مجهولات و نادانسته های مربوط به زندگی وی را بزداید و تصویری نزدیکتر به حقیقت شریعتی رقم زند.

با مطالعه این کتاب ، می توان به دانسته های تازه ای از افکار و معتقدات مردی دست یافت که نقش بسیار مهمی در تاریخ معاصر ایران و در بسط نوعی اسلام سیاسی در سراسر خاور میانه ایفا کرده است.

تبارشناسی تفکر مدرن در ایران

در یک طبقه‌بندی کلی مبتنی بر معیار دو قطب سنت/مدرنیته می‌توان سه قطب روشنفکری را تشخیص داد

که با سه گرایش «تجددطلب، سنت‌گرا، و اصلاحگر» بتدریج در تاریخ معاصر ایران شکل می‌گیرند.

 

نمودار دسته‌بندی انواع روشنفکری در ایران

تجددطلبان/مدرنیست‌ها

-میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف 1191ه.خ. / 1228 ه.ق-1295  /  (1812-1878

-میرزا آقاخان کرمانی (1232-1275خ./ 1855-1896)


-میرزا ملکم خان ( 1212 ه. ش.- 1287 /   (1833-1908

-سیدحسن تقی‌زاده (1256-1348/(1878-1970)

-فریدون آدمیت (1387-1299/)

نوگرایان

-داریوش شایگان (-1314/-1935)

-آرامش دوستدار (1310-/1931)

چپ مارکسیست

-آوتیس سلطانوویچ میکائیلیان، سلطان‌زاده (1268-1314/1889 -1938 )

-حیدرخان عمواوغلی /1299 -1259) 1880-1921)

-تقی ارانی (1282- 1318/1902-1940)

-احسان‌الله طبری (1295- 1368)

-خلیل ملکی (1901-1969)

-جلال آل‌احمد (1302- 1348)

-مصطفی شعاعیان (1314-1354)

-بیژن جزنی (1316-1354)

-مسعود احمدزاده هروی (1351-1326)

 

 وزرای اصلاح‌طلب

-میرزا حسین قزوینی، مشیرالدوله، سپهسالار (1260-1207/1828-1881 )

-میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی (1158- 1214)

-میرزا محمدتقی‌خان فراهانی، امیرکبیر (1230-1186/1852)

-محمد مصدق (1261-1345/1882- 1967)



اصلاح‌طلبان/رفرمیست‌ها

-میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی (1250 ه.ق.-1328 / (1834-1911

-محمدعلی فروغی (1254-1321 / (1875-1942

-احمد کسروی (1891-1946)

-سید فخر الدین شادمان (1286-1346 (1907-1967

 

اصلاح‌گران مذهبی/رفرماتور‌ها

نسل اول

-سیدجمال‌الدین اسدآبادی، افغانی (1838-1897)

-محمدحسین غروی نائینی (1276ـ 1355 / 1936)

-ابوالحسن‌ فروغی (1270-1338/1881-1959)

-محمدحسن شریعت‌سنگلجی (1271-1322 / 1890-1943)

نسل دوم

-مهدی بازرگان (1907-1997)

-یدالله سحابی (1905-2002)

-محمدتقی شریعتی (1907-1987)


-محمود طالقانی (1910-1979)

-محمد نخشب (1302-1355 /1951-1976 )

نسل سوم

-علی شریعتی (1312-1356/1933-1977)



سنت‌گرایان/ترادیسیونالیست‌ها

اصلاح‌طلبان/رفرمیست‌ها

-عبدالکریم سروش (حسین حاج فرج دبّاغ-1324/1945)

-محمد مجتهدشبستری (1315-/1936-)

-مصطفی ملکیان (1335-/1956)

-محسن کدیور (1959-)



روحانیون اصلاح طلب

-م.م. میرزا-شیرازی (1812-1894)

-سید عبدالله بهبهانی ( 1219- 1289 )

-سید محمد طباطبایی  (1299 - 1221)

-سیدحسن مدرس (1870-1937)

-حسینعلی منتظری (1301- 1388 )

فیلسوفان سنتی

-ملاهادی سبزواری (1212-1289 /1797/8-1873  )

-سیدمحمدحسین طباطبایی (1281-1360/1902-1981)

-سیدجلال‌الدین آشتیانی (1304-1384/1946-2005)

-مهدی حائری یزدی (1302- 1378/1923-1999)

-سیدحسین نصر (1933-/1933)



هویت‌گرایان

-شیخ فضل الله نوری (1878-1909)

-نواب صفوی (1924-1955)

-مرتضی مطهری (1919-1979)

-محمدتقی مصباح یزدی (-1313/1934)



نوهویت‌اندیشان

-احمد مهینی فردید (1289-1373/1910-1994)

-رضا داوری اردکانی (1312-/1933) 


منبع

ای شمع زیبا !

از گفته های شهید دکتر مصطفی چمران در هنگام تشییع پیکر دکتر شریعتی:

ای علی تو جامعه ایران را به لرزه درآوردی،تو تشیع حقیقی را به مردم معرفی نمودی ، تو لذت شهادت را به شیعیان حسین(ع) چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی،تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی.

تو ای شمع زیبای من چه خوب سوختی و چه زیبا نور تاباندی و چه باشکوه هستی خود را در قربانگاه عشق فدای حق کردی.

«دکتر مصطفی چمران»

ما و «میراث دکتر شریعتی»

گاهی در مقاطعی از تاریخ بشر، افرادی پا به عرصه مجادلات و معادلات تاریخی و اجتماعی می گذارند که آینه تمام نمای آن عصر به شمار می روند.
این افراد، البته با هوشمندی و استعداد خاص خود، در درک پیام یا روح زمانه خود موفق بوده اند و به همین خاطر، بیان کننده روح زمانه و ترسیم کننده افق های آینده هستند .دکتر علی شریعتی با همه تحلیل هایی که درباره وی وجود دارد، از جمله این افراد به شمار می رود. گرچه امروزه بسیاری از مدعاهای علمی وی به شک و گمان گذاشته شده است اما در این تردیدی نیست که شریعتی با توجه به ظرفیت اجتماعی ای که در جامعه ایران سراغ داشت و همچنین با نگاه هر چند ناقص و گذرا به اندیشه های زمانه اش نویددهنده تحولی اجتماعی، فکری و سیاسی شد. به همین علت، عده ای شریعتی را ایدئولوگ انقلاب دانسته اند. اینک پس از گذشت سالها از درگذشت دکتر علی شریعتی (1356)، ضرورت نگاه به میراث فکری وی و بازخوانی و بازاندیشی نقادانه آنها بیش از پیش احساس می شود. مطلب حاضر میزگردی است با حضور دکتر منصور هاشمی و دکتر تقی آزادارمکی در این خصوص که از پی می آید. ادامه مطلب ...

شریعتی در دنیای مجازی

شریعتی، در هزارتوی دنیای مجازی، هفتاد و هفت-هشت سال پس از تولدش، راه غریبی را می‌پیماید. همان راهی که خیام در لابیرنت تاریخ پیمود: تبدیل یک چهره به یک بهانه، یک نماد و فاصله گرفتن از یک تاریخیت اولیه. خیام نماد یا بهانه‌ای برای همه دل‌های پر تردید و کافرکیش و نومید از جاودانگی می‌شود تا از خلال نام او تنهایی‌ها و سرگشتگی‌هایشان را به گوش‌ها برسانند و با نسبت دادن ِ همه پرسش ها و تردیدهایشان به او یک فرهنگ مخفی موازی را در کنار فرهنگ مسلط بشناسانند. امکانی برای تجربه‌ی جور دیگری بودن، دیدن. همانی که «خیامیات» نام گرفته است. همین اتفاق دارد برای شریعتی می‌افتد. مدتهاست و این آخری‌ها با شتاب بیشتری. جملات بسیاری به نام شریعتی دست به دست می‌چرخد. در صدها فیس‌بوک و دهها وبلاگ و هزاران گوشی موبایل و.. جملاتی بی‌ارجاع و بی‌آدرس و نشانی. جملاتی که فقط شباهت به یک حال و هوا دارند، شباهت به نوعی نثر، نوعی نگاه، یک موقعیت. هرکس هرچه دل تنگش می‌خواهد به او نسبت می‌دهد و این دلتنگی‌ها غالباً از جنس عشق است و دین و سیاست و... عبور از خطوط ممنوع: از جنس ناسزا به روزگار باشد یا قدرت، عشق ممنوع یا ممکن، مضامین مشترک و مکرر این جملات سرگردان در جهان مجازی است. نوعی فرصت یا بهانه برای عاشقی یا دینداری، فرصتی که به کمک یک جمله، یک تلنگر و یا یک تذکر ایده‌ها را از دایره محدود بحث نظری خارج کرده و به کوچه و خیابان می‌فرستد و اسباب آزادی و بقای خود را فراهم می‌سازد. جملاتی گاه زیباتر از آنچه شریعتی گفته و گاه بی‌کیفیت تر. در بسیاری اوقات یک رومانتیسم رقیق آنها را تشخص می‌دهد. دیگر نمی‌شود جمع و جورش کرد. در آغاز می‌شد تکذیب کرد. رفرانس خواست، با یکی دو تا اطلاعیه موضوع را فاش ساخت و یا حتی امیدوار شد به گرفتن وکیل! امروز اما دیگر ماجرا از کنترل تحقیق علمی و کنترل حقوقی خارج است. این بار یک سری مضامین است که دست به دست می‌چرخد. مضامین را نمی‌شود تکذیب کرد، درد دلها یا به تعبیر امروزی، دلنوشته‌ها را نمی‌شود به دادگاه فرستاد و جریمه کرد. راههای خودش را دارد برای نشستن بر دل‌ها و با دلها نمی‌شود در افتاد.

اینکه چه کیفیتی در نگاه، زندگی و شخصیت این متفکر چنین امکانی را فراهم ساخته، چرا می‌نویسند و به گردن او می‌اندازند، چه نوع کلامی را بر عهده او می‌گذارند، چرا کلام منتسب به او مشروعیت بیشتری پیدا می‌کند، مورد قبول واقع می شود، چرخ می‌خورد و راهش را باز می‌کند، چرا شایعه از خود واقعیت قدرتمند تر عمل می‌کند و... سوالاتی اند که دیگر باید اهالی علوم اجتماعی پاسخ گویند. آنچه مسلم است وجود نوعی استعداد در زندگی و آثار شریعتی است برای زیستی آزاد و سیال . تولد، تولد، تولدش مبارک!



سوسن شریعتی

منتشرشده در روزنامهٔ شرق، 2 آذرماه 1390.

شریعتی آنچه را احسن بود از هر مکتبی می گرفت

امروز مصادف است با دومین سالروز هجرت خاطره انگیز فرزند مجاهد و متفکر ما مرحوم دکتر شریعتی آنچه از این فرزند عزیز اسلام با خصوصیات فکری و دید اسلامی می باید بیان کنیم بیش از این مفصل تر از این ،  بلیغ تر و رساتر از این در کتابهایش تبیین شده است.


مرحوم شریعتی این خصیصه را داشت دائماً گوش می داد، دائما فکر می کرد و آنچه را  احسن بود از هر مکتبی می گرفت، از مکتب چپ، از مکتب راست، از مکتب اسلام، حتی خودش گاهی به من می گفت: من از یک جمله ای که در یک کتابی معمولی دینی است که به چشم مردم نمی آید مطلب دریافت می کنم و بعد آن احسن اش را جذب می کنم. همیشه هم معترف بود که من ممکن است اشتباه بکنم. این منتهای خصلت یک انسان واقعی متعالی است.


مرحوم آیت الله طالقانی