دکتر شریعتی از دید دیگران

گفتارهایی پیرامون شخصیت و آراء دکتر علی شریعتی

دکتر شریعتی از دید دیگران

گفتارهایی پیرامون شخصیت و آراء دکتر علی شریعتی

سعید حجاریان:ساواک شریعتی را فریب داد


shabcheragh1

ماهنامه نسیم بیداری در ویژه‌نامه‌ای به مناسبت زادروز علی شریعتی با عنوان «شبچراغ»، در

گفت‌وگویی با سعید حجاریان نوشت:

*قبل از بسته شدن حسینیه ارشاد و دستگیری دکتر شریعتی در کلاس‌های ایشان شرکت می‌کردم. قبل از مطرح شدن دکتر گاهی به کلاس‌های محمدتقی شریعتی هم می‌رفتم. اما ارتباط خاصی از نزدیک با دکتر نداشتم. سال ۵۴ دو اتفاق مهم افتاد که برای ما ضربه سنگینی بود یکی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین یا انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران توسط تقی شهرام بود. ضربه بعدی مربوط به اواخر سال ۵۵ است که دکتر دستگیر شد و ابتدا مقالۀ «بازگشت به خویشتن» و سپس مقاله «انسان، اسلام و مارکسیسم» ایشان از طرف ساواک در روزنامه کیهان به چاپ رسید. شریعتی به خصوص در مقاله دوم به شدت به مارکسیسم تاخت و گفت که اتحاد اسلام با مارکسیسم ممتنع است.

ادامه مطلب ...

انتقاد از شریعتی

شریعتی پدیده ای چنان عجیب بود که سه دهه پس از او هنوز عکس العملهای شدید از سوی افراد و جریانات مختلف در برابرش ادامه دارد . گویی فعالان عرصه سیاست و اندیشه و دین هریک در مرحله ای با این پدیده مواجه می شوند و خود را مجبور می بینند که تکلیف خود را با آن روشن کنند .

با بررسی انتقاداتی که تا کنون از شریعتی شده چند مورد روشن می شود


انتقاد از شریعتی

ادامه مطلب ...

گل هزار بهار


دکتر علی شریعتی پیش از انقلاب یکی از مهمترین رهبران ایدوئولوژیک طبقه روشنفکران مذهبی

محسوب میشد که با مرگ مشکوکش در 29 خرداد 1356 به اسطوره این جمعیت تبدیل شد. شخصیت خستگی ناپذیر و مبارز شریعت همراه با چاشنی ذوق ادبی او، سخنرانی ها و اشعارش را شور خاصی می بخشید که مخصوصا" در حال و هوای اوایل انقلاب مورد توجه انقلابیون بود.


چنین شخصیتی بدون شک میتواند الهام دهنده قویی برای یک آهنگساز باشد که اگر هم علاقه قلبی به این مبارز وجود داشته باشد، محیط مناسبی برای قویتر شدن اثر بوجود می آید. کامبیز روشن روان که در آن زمان مدرک فوق لیسانس آهنگسازی از دانشگاه جنوب کالیفرنیا داشت و دوره دیده موسیقی ایرانی درهنرستان موسیقی ملی و مخصوصا" محضر حسین دهلوی (که خود متمایل به نهضت آزادی و شخص اول آن دکتر محمد مصدق بود)؛ تا حد زیادی هم خانواده افرادی چون شریعتی بود؛ شریعتی نیز یک شخصیت ملی و تحصیل کرده فرنگ بود.
ادامه مطلب ...

حمایت استاد پرویز خرسند از مهندس میرحسین موسوی


وقتی دکتر آمد برای اولین بار تقریباً سرش جیغ کشیدم که پس از اینجا در دانشکده ی ورامین سخنرانی داری و الآن باید آنجا باشی ، بی حرمتی به اینهمه مشتاق هم حدی دارد .


دکتر انگار نه انگار لبخندی زد و گفت اگر میان اینهمه جمعیت یک آلادپوش ، یک موسوی ، یک نجفی و... را نشانم بدهی ، آن وقت به تو حق    می دهم . خودت بهتر از هر کسی می دانی که من تنها به کیفیت آدمها بها می دهم نه کمیتشان .

هر برداشتی که می خواهید بکنید امّا من برای اندکی عدالت ، اندکی آزادی در آرزوی یافتن انسانی با عاطفه و احساسم . مهندس موسوی مرد عاطفه و احساس و خداست .



ادامه مطلب ...

قرائتی از دکتر شریعتی

به نام دوست که هرچه می‌کشیم از اوست


اگرچه آغاز نمودار پایان است اما از درد و ناراحتی و نگرانی و همهٔ واژه‌های هم خانواده و هم معنی از این دست؛ به طنز شروع کردم و «به نام دوست که هرچه می‌کشیم از اوست» را نوشتم و این نمودار این نیست که طرز تفکرم، هم خط جبرگرایان یا... است. بهرحال این خندهٔ غم‌انگیزیست که در مقابل زندمانیمان (برخلاف زندگانیمان) باید بپردازیم. حرکت و جنبشی رنگین، که هم زمان با شمارش انتخابات شروع شد و به قول بعضی‌ها شاید از انتخابات دورهٔ اول آغاز شده بود؛ با همهٔ سود‌ها و ضرر‌هایش؛ حامل پیام‌های بزرگی است که شاید تنها نکته ایست که همه گان، چه دوست و چه دشمن، چه خودی و غیر خودی، چپ و راست و از هر حزبی بر آن توافق دارند و حداقل بر سر این نکته به جنگ نمی‌پردازند. یکی از آن نکته‌ها که شاید بعضی از اذهان را به خود متمایل کرده است طرز برخورد افرادی است که پایه‌گذار انقلاب بوده‌اند و البته در زمان به بار نشستنش یا کشته شده بودند یا فرار کرده بودند یا فراموش شده بودند و یا محکوم به تبعید در بیابانهای تاریخی و همیشگی ربذه...


یکی از آن افراد که سهم عظیمی در به ثمر رسیدن این حرکت را تا به آخر عمر به دوش می‌کشد؛ دکتر شریعتی است. کسی که تا قبل از آشنایی او را نشناخته مورد  استهزا و انتقادهای ناجوانمردانه می‌کنیم اما پس از آشنایی با افکارش و قرار گرفتن در میدان آرامش آسمانی‌اش با او هم‌سو می‌شویم، و به قول سعید کاشانی «قمار شریعتی» آری وقتی در این قمار باختی ادامه مطلب ...

چرا خانواده شریعتی، به موزه دکتر نمی روند؟

مدیریت موزه دکتر علی شریعتی در اختیار خانواده او نیست. به همین خاطر چند سال است آنان دیگر پایشان به خانه سابقشان باز نشده است. این خبر را نشریه «اندیشه پویا» منتشر کرده است و در گزارشی از گذشته این خانه آورده است. شریعتی تنها 2سال در آن زندگی کرد؛ هرچند از آن راضی نبود. انتخاب خانه با سلیقه «پوران» خانم بود اما شریعتی آن را «طاغوتی» می دانست. مسئله دیگری که در این گزارش ارائه شده است، به دفتر شعر دکتر باز می گردد. همان دفتری که شریعتی وصیت کرده بود آن را بسوزانند و البته سوزانده نشد و هم اکنون در موزه دکتر نگهداری می شود.


خانه دکتر شریعتی

حق دکتر شریعتی این بود که درکنار مرقد مطهر امام رضا دفن شود

«ناصر میناچی»مدیر موسسه حسینیه ارشاد و از نزدیکان شریعتی درباره آخرین شب زندگی او گفت: آن شب در اتاق کوچک زیر شیروانی با هم نشسته بودیم و از محنت‌‏ها و غم‌‏های یکدیگر با هم گفت‌‏وگو می‌‏کردیم. این گفت‌‏وگو به قدری دردناک بود که من و مرحوم شریعتی با هم اشک می‌‏ریختیم.

وی افزود: شریعتی در آخرین شب زندگی‌‏اش از دوستانی که به ظاهر دوست اما در واقع دشمن بودند، صحبت کرد. وی از یکی از روزنامه‌‏ها گله داشت که چرا برخی مقالاتش را به گونه‌‏ای چاپ کردند که القا شود، شرط آزادی دکتر از زندان چاپ آن مقالات بوده است. میناچی تصریح کرد: حق دکتر شریعتی این بود که امروز در ایران کنار مرقد مطهر امام رضا(ع) دفن شده بود اما این مساله که از وصایای ایشان است، هنوز محقق نشده و جای تاسف دارد.

شریعتی اسطوره ای بادکنکی نیست

برادر و خواهر عزیزم ؛ جک بساز

شریعتی اسطوره ای بادکنکی نیست که بدین سوزن ها استیصالش را ببینی .
اما
حکم ارتدادی هم برای تو درکار نیست
همین که در خودت مشغولی و پیامبر مسئولیت را مسخره می کنی
مرگ تو نزدیک است
محتضری و نمی دانی