نظر آقای خامنه ای در بارهء قضاوتهای شهید مطهری در مورد شریعتی به نقل از کتاب"جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران"
نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود – غالبا مبالغه آمیز … بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.
جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران/صفحه ۴۷۶ کتاب
متن زیر بخشی از سخنرانی آقای خامنهای در سال 59 به مناسبت سالگرد فوت دکتر شریعتی در مسجد اعظم قم است.
-شریعتی آن کسی بود که نقطهالتقاع روشنفکری اسلامی و جریانهای روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشن بینانه و روشنفکرانه اسلامی دارد.
به قول آقایان «آنتی تز» جریان روشنفکری ضد اسلامی دقیقاً شریعتی بود.
-شریعتی توانست نسل جوان را یکجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بکشاند. این کار را او به طبیعت خود میکرد، تصنعی در این کار نداشت، طبیعتاً اینطوری بود، او خودش یک چنین ایمانی داشت، او خودش یک چنین دید روشنی به اسلام داشت و به همین دلیل بود که آنچه از او میتراوید این فکر و این منش را ترویج میکرد.
-از خصوصیات دکتر شریعتی حقیقت پذیری بود، برخلاف آنچه که گفتهاند و نوشتهاند، حرف را گوش میکرد و اگر درست مییافت، میپذیرفت.
-شریعتی در عرصه روشنفکری و بر منبر روشنفکری اسلامی بسیار بودند کسانی که معلمان شریعتی بودند، اما کشف نشده بودند، ولی کشف شدند، شریعتی به خود من بارها میگفت که من مرید مطهری هستم، مطهری را استاد خودش میدانست و ستایشی که او از مطهری میکرد، ستایش یک آشنا به شخصیت عظیم و پیچیده و پرقوام مطهری بود، اما مطهری در سایه و یا در پرتو حسنظن و اقبالی که جوان روشنبین روشنفکر و نسل تحصیل کرده به اسلام پیدا کرده بود شناخته شد. قبلاً مطهری را همکارها و همدرسها و شاگردهایش فقط میشناختند، طلوع مطهری در آفاقی شد که آن افاق را از لحاظ جو کلی، کوششهای شریعتی به وجود آورده بود و یا در آن سهم بسیار بزرگی داشت.
(روزنامه جمهوری اسلامی، 4/4/59، ص12)
برای شناخت هر یک از این چهرهها در آغاز نیازمند فهم «گفتمان مسلط دوران شریعتی» و «گفتمان شریعتی» هستیم. در تحلیل گفتمان باید برای بررسی یک متن گفتاری و یا نوشتاری به فراتر از حوزه متن رفت و بافت یا زمینه آن را یافت.
صورت زبانی بخشی از شبکه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، از این رو هر متنی از یک سو براساس روابط درون متنی و از سوی دیگر با تکیه بر موقعیت متن و بافتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی مورد داوری قرار میگیرد. گفتمان «فرایند» و متن «فرآورده» آن است، لذا نباید گفتمان را با متنهای ایستا و جامع اشتباه گرفت؛
ادامه مطلب ...دکتر محمد مولوی
من اهل مشهد هستم و دکتر علی شریعتی را از کودکی می شناسم.من مدرسه شاهرضا بودم و علی مدرسه فردوسی. ولی در کانون نشر حقایق با هم بودیم.در فرانسه هم جلسه مفصلی داشتیم ،آقای
ژان پل سارتر هم در این جلسه بود.جلسه زیرزمینی برای مبارزات الجزایر بود.در همین جلسه ژان پل سارتر از من پرسید : تو علی را می شناسی؟ گفتم بله
گفت: « او ستاره ای است که از شرق طلوع خواهد کرد »
در آن زمان ما نه تنها به علی آنچنان اهمیت نمی دادیم بلکه اختلاف نظر
هم داشتیم. ما اصلا" انتظار نداشتیم علی این بشود ولی ژان پل سارتر این حرف
را زد.
علی خیلی فعال بود ، در همان کانون ذهن پر سوالی داشت. به همه چیز شک
می کرد و بین خودمان به او می گفتیم: « کانت »،من بعد از جلسه حرف سارتر را
به علی گفتم. علی با همان لهجه مشهدی خودمان گفت :« اون از کجا مرا می
شناسد ، این حرف مفت چیه که می زند»اما حرف سارتر در من خیلی اثر کرد و
گفتم که او شخصیتی نیست که بی خود چیزی را بگوید.بعد از اینکه علی آمد به
ایران ، روشن شد تشخیص او نه تنها درست بود درست تر هم از آب در آمد!
-طرحی از یک زندگی، بخش اول دوران دانشجویی، پوران شریعت رضوی
«شریعتی؛ جستجوگری در مسیر شدن» مجموعه گفتارهای شهید آیتالله سیدمحمدحسین بهشتی در بررسی منصفانه آراء و فعالیتهای دکتر علی شریعتی و دفاع از وی در برابر انتقادات مرسوم آن زمان است.
وی که خود از مشارکتکنندگان جدی و ژرفنگر نهضت احیای اندیشه اسلامی شمرده میشد، از معدود افرادی بود که خواستار شناخت واقعیتها و بهرهگیری از نقاط قوت آثار دکتر شریعتی بودند.
وی که در برنامهریزیهای حسینیه ارشاد مورد مشورت قرار میگرفت و خود نیز به ایراد گفتارهایی در آن کانون اندیشه و فرهنگ مبادرت میورزید، همواره درباره دکتر شریعتی و آثار او مورد سؤال قرار میگرفت و از همین روی با مطالعه دقیق آثار و مجالست و گفتگوی صمیمانه اما نقادانه با دکتر شریعتی، سعی در فهم و درک مواضع فکری وی نمود و آنگاه که صداقت و تشنگی برای دریافت حقایق و تلاش بیشائبه برای نشر معارف اسلامی را در او لمس و درک نمود، بیباکانه و بدون واهمه از هجمه روشنفکران دینگریز از یک سوی و متحجران کجاندیش از سوی دیگر، به روشنگری پرداخت و در این راه چه لطمات و صدمات که متحمل نشد، چنانچه در لابلای سطور این کتاب نیز از درد و رنجی که در راه دفاع از حقیقت بر او رفته است اشارتها میتوان یافت.
نخستین بخش کتاب به گفتاری از آیتالله شهید دکتر بهشتی اختصاص دارد که در تاریخ ۲۹/۳/۵۹ در دانشکده نفت آبادان ایراد شده است. در این گفتار از خاستگاه اجتماعی دکتر شریعتی، اینکه وی خود را ساخته و پرداخته رنج میدانست، ویژگیهای شخصیت او، تشنگی او برای دانستن و جستجوگری، اندیشه پویا و پرتحرک و خلاق او سخن رانده شده است.
شاه بیت گفتار آیتالله بهشتی را شاید بتوان در این عبارت یافت: «دکتر چنین کسی بود، آرائش، اندیشههایش، برداشتهای اسلامیاش، برداشتهای اجتماعی اش در حال دگرگونی و در مسیر شدن بود چون انسان، موجودی است در حال شدن، نه فقط انسان، همه موجودات عالم طبیعت واقعیتهای شدنی هستند ولی انسان در میان همه موجودات شدنش شگفتانگیزتر است.»(صفحه۲۸ همین کتاب) بخش دوم کتاب به دو گفتار از ایشان اختصاص دارد که در پاسخ به ایراداتی بوده است که آیتالله مصباح در آن زمان بر آثار دکتر شریعتی و بویژه مسئله خاتمیت وارد ساخته بودند.
اما آنچه درباره بخش دوم کتاب باید گفت این است که نمونهای است قابل تأمل در شیوه برخورد با آرای مخالف: در عین صراحت و صلابت، با احترام و حفظ حرمت اشخاص درآمیخته؛ در عین بررسی و نقد و نظر علمی، پایبند و متوجه به موازین اخلاقی در عین ایجاز، همراه با وسواس و دقت در انتخاب واژهها و عبارات و متکی به استناد دقیق به منابع و مآخذ.
همانطور که از این گفتار برمیآید، دو گفتار مذکور در پاسخ به ایراداتی بوده است که آیتالله مصباح یزدی در جلسه پایانی درس نهایه در مدرسه منتظریه بر دیدگاه دکتر شریعتی در مورد مسئله خاتمیت وارد ساخته بودند. طلاب مدرسه از آیتالله بهشتی در این باره نظرخواهی میکنند و ایشان پاسخ را موکول به مطالعه دقیق ایرادات طرح شده و مراجعه به کتابهای دکتر شریعتی مینماید و از آنجا که طی تابستان به سفر معمول سالانه به مشهد مقدس مشرف میشد، از آنان میخواهد که در منزل استیجاری که در آن سکونت داشت گرد هم آیند تا دیدگاه خود را مطرح سازد. جالب توجه اینکه تأثیر آن جلسه بحث و گفتگو تا زمانی مدید در اذهان جستجوگر طلاب مدرسه برجای ماند که شرح آن را فرصتی دیگر نیاز است.
نکته دیگر اینکه با وجود صراحت در نقد نظرات آقای مصباح، توصیه فراوان به حفظ حرمت ایشان به عنوان مدرسی دلسوز و تلاشگر شده است تا مبادا فضای سالم برای گفتگو و مناظره علمی به عصبیت و هوای نفس آلوده گردد. و بالاخره، همچنانکه در طول کتاب نیز مشهود است، نکته سخت چشمگیر، پایبندی به اصول و مواضع بنیادین در قبال مسئله دکتر شریعتی در گفتارها و مصاحبههای گوناگون، چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، و پرهیز از فرصتطلبیهایی است که دامان بسیاری از بزرگان این نهضت را گرفته بود.
در بخش سوم، چهار مصاحبه از آیتالله شهید بهشتی درج شده است. «نقش شریعتی در جنبش دانشجویی خارج از کشور» بخشی از یک گفتوگوست که در پاسخ به اظهارات ابوالحسن بنی صدر در آستانه انتخاب اولین رئیس جمهور ایران بیان گردیده. «شریعتی، درخششی در تاریخ انقلاب و اسلام» مصاحبهای است که به تاریخ ۶۰/۳/۲۴ در روزنامه اطلاعات منتشر شده. مصاحبه سوم به عنوان «شریعتی همواره رو به اصالت اسلامی پیش میرفت» به تاریخ ۲۹/۳/۱۳۶۰ انتشار یافت. چهارمین مصاحبه، با مجله راه زینب، به تاریخ ۶۰/۲/۲۲ و با عنوان «دکتر شریعتی از استعدادها و قریحههای برجسته زمان ماست» صورت گرفته است که در چاپهای قبلی این کتاب نیامده بود.
این شعر را مرحوم قیصر امین پور در سالگرد درگذشت دکتر شریعتی در خرداد ۱۳۶۹ سروده است.
خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل این سقوط ناگذیر
دکتر شریعتی امتیازاتی مخصوص به خود داشت . دکتر شریعتی نسبت به سن خود ، انسانی بسیار پر مطالعه و کتاب خوان بود :
در زمینه ادب ، فرهنگ و تمدن بشری ، در زمینه مکتب های اجتماعی و جامعه
شناسی نو و رابطه آنها با میراث گذشته ، در زمینه تاریخ و در زمینه اسلام ،
اما نه در خطی که در حوزه های اسلامی به عنوان خط جهاد دنبال می شود ،
بلکه در خط یک انسانِ متولد شده در خانه مطالعات اسلامی ، در خانه استاد
شریعتی ، در خانه ای که چشم فرزند به کتابخانه پدر گشوده شد و خود را با
انبوهی از کتب قرآن ، تفسیر ، تاریخ ، حدیث و کتابهای دیگر مواجه دید و نزد
پدر درس آموخت .
او انسانی است که در درجه اول : از نظر تحصیلات با فرهنگ نو بشری روبرو
است ؛ اما یک زمینه ذهنی و وجدانی دارد که به طور دائم او را به سوی خود
می کشاند : زمینه اسلامی !
اینست که در هر مطالعه ای در فرهنگ نو به سؤالی در رابطه با فرهنگ اسلام و بینش اسلامی و مکتب اسلام برخورد می کند ؛
این جمله را تکرار می کنم . زیرا در شناخت دکتر بسیار مؤثر است.
شهید دکتر بهشتی