برای درک کردن یک دوره تاریخی بهترین راه خواندن خاطرات آدم هایی است که از نزدیک مسائل را لمس کرده و یا با آن سر و کار داشتند. یکی از وقایع بسیار مهم و بی نظیر دوره معاصر پیروزی انقلاب اسلامی و چگونگی انجام آن است. گفتگویی که پیش روی شماست بخش کوچکی از خاطرات داوود اسدیخامنه است که از دوران مبارزه علیه طاغوت و زندانی شدنش به دست ساواک میگوید:
طریقه آشنایی من با مجالس حسینیه ارشاد از طریق ارتباط با مساجد بود. به هر حال آن زمان ما بیارتباط با مساجد نبودیم و وقتی این چنین حرکاتی شروع میشد انعکاس خودش را داشت. آن دوره هم به خاطر دو تا مساله، یکی خمودگیای که در آن زمان وجود داشت و دوم نارضایتی که از اجتماع بود باعث میشد وقتی جایی از تحول صحبت میشود افراد مشتاقانه در آن مجالس و مراسمات حضور پیدا کنند. که یکی از آن مکانها همین حسینیه ارشاد بود که بعد از مدتی آن را هم تعطیل کردند.
شریعتی اسلام شناس نبود و خودش هم چنین ادعایی نداشت
دکتر شریعتی اسلامشناس نبود و البته خودش هم چنین ادعایی نداشت. ولی ایشان اطلاعاتی که از اسلام داشت را با زبان قابل فهم برای جوانان گفت. آنهم براساس مفاهیم جامعهشناسی و این خیلی مهم بود. یعنی جوان آن روز حرفی برای جامعهی امروز داشت که بیان کند. خدمتی که شریعتی کرد این بود که دین را به زبانی ارائه داد که بشود در مقابل بیدینی ایستاد و به مردم شوری مذهبی القا کرد. و اگر نبودند امثال استاد مطهری شاید به شعور دین نمیرسیدیم. که این دو در کنار هم باعث بسیاری از حرکت های مذهبی شد. ممکن است خیلیها امروزه بالاتر از آقای شریعتی باشند. ولی باید زمان و مکان را در نظر گرفت. در آن زمان و مکان شریعتی یکی بود و دیگر مشابه نخواهد داشت. آقای شریعتی اشتباه داشت ولی خدمتی که در آن زمان کرد بسیار بزرگ بود و ترکیب این دو نفر (آقای مطهری و شریعتی) جامعه را متحول کرد.
تصاویری زیر از آلبوم شخصی شهید «کمیل میرزازاده» به دست آمده است. این شهید مدتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به همراه جمعی از دوستانش، به زیارت حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) مشرف شد و پس از آن، جهت قرائت فاتحه، بر مزار دکتر علی شریعتی نیز حاضر گردید. این عکس ها یادگاری از همان سفر است و حال و هوایی را که آن روزها توسط ایرانیان در اتاقکِ محل دفن دکتر شریعتی حاکم شده بود را به خوبی به تصویر می کشد.
جوان پشت دخل میوهفروشی حتما 5ـ4 سالی بعد از درگذشت شریعتی متولد شده است، اما به قول خودش دکتر را طوری دوست دارد که پوسترش را زده است پشت دخل مغازه، طوری که همه ببینند. واقعیت این است که سایه دکترعلی شریعتی با گذشت بیش از 35سال از درگذشتش، هنوز بین مردم زندگی میکند؛ چه بر خواص، چه بر عوام، عدهای دوستش دارند و عدهای هم نه، هم عوام، هم خواص، برایش جوک و پیامک و پ.ن.پ میسازند، هم عوام، هم خواص با همه اینها شریعتی هنوز هست.
دکتر شریعتی مثل تختی، مثل مرحوم طالقانی، پوسترخورش ملس است، اگر آقاتختی، کشتیگیر مردمی و لوطی و دوستداشتنی بود، لابد برای عدهای، هم شریعتی روشنفکر مردمی و لوطی و دوستداشتنی است و شریعتی شاید تنها روشنفکری باشد که حتی میوهفروشها هم پوسترش را میخرند.