اینکه چه کیفیتی در نگاه، زندگی و شخصیت این متفکر چنین امکانی را فراهم ساخته، چرا مینویسند و به گردن او میاندازند، چه نوع کلامی را بر عهده او میگذارند، چرا کلام منتسب به او مشروعیت بیشتری پیدا میکند، مورد قبول واقع می شود، چرخ میخورد و راهش را باز میکند، چرا شایعه از خود واقعیت قدرتمند تر عمل میکند و... سوالاتی اند که دیگر باید اهالی علوم اجتماعی پاسخ گویند. آنچه مسلم است وجود نوعی استعداد در زندگی و آثار شریعتی است برای زیستی آزاد و سیال . تولد، تولد، تولدش مبارک!
سوسن شریعتی
منتشرشده در روزنامهٔ شرق، 2 آذرماه 1390.
مرحوم شریعتی این خصیصه را داشت دائماً گوش می داد، دائما فکر می کرد و آنچه را احسن بود از هر مکتبی می گرفت، از مکتب چپ، از مکتب راست، از مکتب اسلام، حتی خودش گاهی به من می گفت: من از یک جمله ای که در یک کتابی معمولی دینی است که به چشم مردم نمی آید مطلب دریافت می کنم و بعد آن احسن اش را جذب می کنم. همیشه هم معترف بود که من ممکن است اشتباه بکنم. این منتهای خصلت یک انسان واقعی متعالی است.
مرحوم آیت الله طالقانی
نظر آقای خامنه ای در بارهء قضاوتهای شهید مطهری در مورد شریعتی به نقل از کتاب"جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران"
نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود – غالبا مبالغه آمیز … بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.
جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران/صفحه ۴۷۶ کتاب
متن زیر بخشی از سخنرانی آقای خامنهای در سال 59 به مناسبت سالگرد فوت دکتر شریعتی در مسجد اعظم قم است.
-شریعتی آن کسی بود که نقطهالتقاع روشنفکری اسلامی و جریانهای روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشن بینانه و روشنفکرانه اسلامی دارد.
به قول آقایان «آنتی تز» جریان روشنفکری ضد اسلامی دقیقاً شریعتی بود.
-شریعتی توانست نسل جوان را یکجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بکشاند. این کار را او به طبیعت خود میکرد، تصنعی در این کار نداشت، طبیعتاً اینطوری بود، او خودش یک چنین ایمانی داشت، او خودش یک چنین دید روشنی به اسلام داشت و به همین دلیل بود که آنچه از او میتراوید این فکر و این منش را ترویج میکرد.
-از خصوصیات دکتر شریعتی حقیقت پذیری بود، برخلاف آنچه که گفتهاند و نوشتهاند، حرف را گوش میکرد و اگر درست مییافت، میپذیرفت.
-شریعتی در عرصه روشنفکری و بر منبر روشنفکری اسلامی بسیار بودند کسانی که معلمان شریعتی بودند، اما کشف نشده بودند، ولی کشف شدند، شریعتی به خود من بارها میگفت که من مرید مطهری هستم، مطهری را استاد خودش میدانست و ستایشی که او از مطهری میکرد، ستایش یک آشنا به شخصیت عظیم و پیچیده و پرقوام مطهری بود، اما مطهری در سایه و یا در پرتو حسنظن و اقبالی که جوان روشنبین روشنفکر و نسل تحصیل کرده به اسلام پیدا کرده بود شناخته شد. قبلاً مطهری را همکارها و همدرسها و شاگردهایش فقط میشناختند، طلوع مطهری در آفاقی شد که آن افاق را از لحاظ جو کلی، کوششهای شریعتی به وجود آورده بود و یا در آن سهم بسیار بزرگی داشت.
(روزنامه جمهوری اسلامی، 4/4/59، ص12)
برای شناخت هر یک از این چهرهها در آغاز نیازمند فهم «گفتمان مسلط دوران شریعتی» و «گفتمان شریعتی» هستیم. در تحلیل گفتمان باید برای بررسی یک متن گفتاری و یا نوشتاری به فراتر از حوزه متن رفت و بافت یا زمینه آن را یافت.
صورت زبانی بخشی از شبکه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، از این رو هر متنی از یک سو براساس روابط درون متنی و از سوی دیگر با تکیه بر موقعیت متن و بافتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی مورد داوری قرار میگیرد. گفتمان «فرایند» و متن «فرآورده» آن است، لذا نباید گفتمان را با متنهای ایستا و جامع اشتباه گرفت؛
ادامه مطلب ...دکتر محمد مولوی
من اهل مشهد هستم و دکتر علی شریعتی را از کودکی می شناسم.من مدرسه شاهرضا بودم و علی مدرسه فردوسی. ولی در کانون نشر حقایق با هم بودیم.در فرانسه هم جلسه مفصلی داشتیم ،آقای
ژان پل سارتر هم در این جلسه بود.جلسه زیرزمینی برای مبارزات الجزایر بود.در همین جلسه ژان پل سارتر از من پرسید : تو علی را می شناسی؟ گفتم بله
گفت: « او ستاره ای است که از شرق طلوع خواهد کرد »
در آن زمان ما نه تنها به علی آنچنان اهمیت نمی دادیم بلکه اختلاف نظر
هم داشتیم. ما اصلا" انتظار نداشتیم علی این بشود ولی ژان پل سارتر این حرف
را زد.
علی خیلی فعال بود ، در همان کانون ذهن پر سوالی داشت. به همه چیز شک
می کرد و بین خودمان به او می گفتیم: « کانت »،من بعد از جلسه حرف سارتر را
به علی گفتم. علی با همان لهجه مشهدی خودمان گفت :« اون از کجا مرا می
شناسد ، این حرف مفت چیه که می زند»اما حرف سارتر در من خیلی اثر کرد و
گفتم که او شخصیتی نیست که بی خود چیزی را بگوید.بعد از اینکه علی آمد به
ایران ، روشن شد تشخیص او نه تنها درست بود درست تر هم از آب در آمد!
-طرحی از یک زندگی، بخش اول دوران دانشجویی، پوران شریعت رضوی