دکتر شریعتی از دید دیگران

گفتارهایی پیرامون شخصیت و آراء دکتر علی شریعتی

دکتر شریعتی از دید دیگران

گفتارهایی پیرامون شخصیت و آراء دکتر علی شریعتی

ای شمع زیبا !

از گفته های شهید دکتر مصطفی چمران در هنگام تشییع پیکر دکتر شریعتی:

ای علی تو جامعه ایران را به لرزه درآوردی،تو تشیع حقیقی را به مردم معرفی نمودی ، تو لذت شهادت را به شیعیان حسین(ع) چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی،تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی.

تو ای شمع زیبای من چه خوب سوختی و چه زیبا نور تاباندی و چه باشکوه هستی خود را در قربانگاه عشق فدای حق کردی.

«دکتر مصطفی چمران»

ما و «میراث دکتر شریعتی»

گاهی در مقاطعی از تاریخ بشر، افرادی پا به عرصه مجادلات و معادلات تاریخی و اجتماعی می گذارند که آینه تمام نمای آن عصر به شمار می روند.
این افراد، البته با هوشمندی و استعداد خاص خود، در درک پیام یا روح زمانه خود موفق بوده اند و به همین خاطر، بیان کننده روح زمانه و ترسیم کننده افق های آینده هستند .دکتر علی شریعتی با همه تحلیل هایی که درباره وی وجود دارد، از جمله این افراد به شمار می رود. گرچه امروزه بسیاری از مدعاهای علمی وی به شک و گمان گذاشته شده است اما در این تردیدی نیست که شریعتی با توجه به ظرفیت اجتماعی ای که در جامعه ایران سراغ داشت و همچنین با نگاه هر چند ناقص و گذرا به اندیشه های زمانه اش نویددهنده تحولی اجتماعی، فکری و سیاسی شد. به همین علت، عده ای شریعتی را ایدئولوگ انقلاب دانسته اند. اینک پس از گذشت سالها از درگذشت دکتر علی شریعتی (1356)، ضرورت نگاه به میراث فکری وی و بازخوانی و بازاندیشی نقادانه آنها بیش از پیش احساس می شود. مطلب حاضر میزگردی است با حضور دکتر منصور هاشمی و دکتر تقی آزادارمکی در این خصوص که از پی می آید. ادامه مطلب ...

شریعتی در دنیای مجازی

شریعتی، در هزارتوی دنیای مجازی، هفتاد و هفت-هشت سال پس از تولدش، راه غریبی را می‌پیماید. همان راهی که خیام در لابیرنت تاریخ پیمود: تبدیل یک چهره به یک بهانه، یک نماد و فاصله گرفتن از یک تاریخیت اولیه. خیام نماد یا بهانه‌ای برای همه دل‌های پر تردید و کافرکیش و نومید از جاودانگی می‌شود تا از خلال نام او تنهایی‌ها و سرگشتگی‌هایشان را به گوش‌ها برسانند و با نسبت دادن ِ همه پرسش ها و تردیدهایشان به او یک فرهنگ مخفی موازی را در کنار فرهنگ مسلط بشناسانند. امکانی برای تجربه‌ی جور دیگری بودن، دیدن. همانی که «خیامیات» نام گرفته است. همین اتفاق دارد برای شریعتی می‌افتد. مدتهاست و این آخری‌ها با شتاب بیشتری. جملات بسیاری به نام شریعتی دست به دست می‌چرخد. در صدها فیس‌بوک و دهها وبلاگ و هزاران گوشی موبایل و.. جملاتی بی‌ارجاع و بی‌آدرس و نشانی. جملاتی که فقط شباهت به یک حال و هوا دارند، شباهت به نوعی نثر، نوعی نگاه، یک موقعیت. هرکس هرچه دل تنگش می‌خواهد به او نسبت می‌دهد و این دلتنگی‌ها غالباً از جنس عشق است و دین و سیاست و... عبور از خطوط ممنوع: از جنس ناسزا به روزگار باشد یا قدرت، عشق ممنوع یا ممکن، مضامین مشترک و مکرر این جملات سرگردان در جهان مجازی است. نوعی فرصت یا بهانه برای عاشقی یا دینداری، فرصتی که به کمک یک جمله، یک تلنگر و یا یک تذکر ایده‌ها را از دایره محدود بحث نظری خارج کرده و به کوچه و خیابان می‌فرستد و اسباب آزادی و بقای خود را فراهم می‌سازد. جملاتی گاه زیباتر از آنچه شریعتی گفته و گاه بی‌کیفیت تر. در بسیاری اوقات یک رومانتیسم رقیق آنها را تشخص می‌دهد. دیگر نمی‌شود جمع و جورش کرد. در آغاز می‌شد تکذیب کرد. رفرانس خواست، با یکی دو تا اطلاعیه موضوع را فاش ساخت و یا حتی امیدوار شد به گرفتن وکیل! امروز اما دیگر ماجرا از کنترل تحقیق علمی و کنترل حقوقی خارج است. این بار یک سری مضامین است که دست به دست می‌چرخد. مضامین را نمی‌شود تکذیب کرد، درد دلها یا به تعبیر امروزی، دلنوشته‌ها را نمی‌شود به دادگاه فرستاد و جریمه کرد. راههای خودش را دارد برای نشستن بر دل‌ها و با دلها نمی‌شود در افتاد.

اینکه چه کیفیتی در نگاه، زندگی و شخصیت این متفکر چنین امکانی را فراهم ساخته، چرا می‌نویسند و به گردن او می‌اندازند، چه نوع کلامی را بر عهده او می‌گذارند، چرا کلام منتسب به او مشروعیت بیشتری پیدا می‌کند، مورد قبول واقع می شود، چرخ می‌خورد و راهش را باز می‌کند، چرا شایعه از خود واقعیت قدرتمند تر عمل می‌کند و... سوالاتی اند که دیگر باید اهالی علوم اجتماعی پاسخ گویند. آنچه مسلم است وجود نوعی استعداد در زندگی و آثار شریعتی است برای زیستی آزاد و سیال . تولد، تولد، تولدش مبارک!



سوسن شریعتی

منتشرشده در روزنامهٔ شرق، 2 آذرماه 1390.

شریعتی آنچه را احسن بود از هر مکتبی می گرفت

امروز مصادف است با دومین سالروز هجرت خاطره انگیز فرزند مجاهد و متفکر ما مرحوم دکتر شریعتی آنچه از این فرزند عزیز اسلام با خصوصیات فکری و دید اسلامی می باید بیان کنیم بیش از این مفصل تر از این ،  بلیغ تر و رساتر از این در کتابهایش تبیین شده است.


مرحوم شریعتی این خصیصه را داشت دائماً گوش می داد، دائما فکر می کرد و آنچه را  احسن بود از هر مکتبی می گرفت، از مکتب چپ، از مکتب راست، از مکتب اسلام، حتی خودش گاهی به من می گفت: من از یک جمله ای که در یک کتابی معمولی دینی است که به چشم مردم نمی آید مطلب دریافت می کنم و بعد آن احسن اش را جذب می کنم. همیشه هم معترف بود که من ممکن است اشتباه بکنم. این منتهای خصلت یک انسان واقعی متعالی است.


مرحوم آیت الله طالقانی

قضاوت‌های شهید مطهری در مورد شریعتی مبالغه آمیز بود

نظر آقای خامنه ای در بارهء قضاوت‌های شهید مطهری در مورد شریعتی به نقل از کتاب"جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران"

نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود – غالبا مبالغه آمیز … بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.


جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران/صفحه ۴۷۶ کتاب

نامه شهید مطهری به آیت الله خمینی درباره دکتر شریعتی


قسمتی از نامه‌ی شهید مطهری به آیت الله خمینی، که درباره‌ی دکتر شریعتی است، به نقل از کتاب «سیری‌ در زندگانی‌ استاد مطهری‌» (انتشارات صدرا):

اما مسئله چهارم‌: مسأله‌ی شریعتی‌هاست‌. در نامه‌ی قبل‌ معروض‌ شد که‌: پس‌ از مذاکره‌ با بعضی‌ دوستان‌ مشترک‌ قرار بر این‌ شد که‌ بنده‌ دیگر درباره‌ی مسائلی‌ که‌ به‌ شخص‌ او مربوط‌ می‌شد، از قبیل‌ صداقت‌ داشتن‌ و صداقت‌ نداشتن‌ و از قبیل‌ التزامات‌ عملی‌ سخنی‌ نگویم‌ ولی‌ انحرافاتی‌ که‌ در نوشته‌های‌ او هست‌ به‌ صورت‌ خیرخواهانه‌ و نه‌ خصمانه‌ تذکّر دهم‌. ولی‌ اخیراً می‌بینم‌ گروهی‌ که‌ عقیده‌ و علاقه‌ی درستی‌ به‌ اسلام‌ ندارند و گرایش‌های‌ انحرافی‌ دارند، با دسته‌بندی‌های‌ وسیعی‌ در صدد این‌ هستند که‌ از او بتی‌ بسازند که‌ هیچ‌ مقام‌ روحانی‌ جرأت‌ اظهار نظر در گفته‌های‌ او را نداشته‌ باشد. این‌ برنامه‌ در مراسم‌ چهلم‌ او در مشهد--متأسّفانه‌ با حضور بعضی‌ از دوستان‌ خوب‌ ما--و پیشتر در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ در مسجد قبا اجرا شد، تحت‌ عنوان‌ اینکه‌ بعد از سیّد جمال‌ و اقبال‌ و بیش‌ از آنها این‌ شخص‌ رنسانس‌ اسلامی‌ به وجود آورده‌ و اسلام‌ را نو کرده‌ و خرافات‌ را دور ریخته‌، و همه‌ باید به‌ افکار او بچسبیم‌. ولی‌ خوشبختانه‌ با عکس‌العمل‌ شدید گروهی‌ دیگر مواجه‌ شد، و بعلاوه‌ هوشیاری‌ و حسن‌ نیّت‌ امام‌ مسجد که‌ متوجّه‌ شد توطئه‌ای‌ علیه‌ روحانیّت‌ بوده‌ در شبهای‌ آخر فی‌الجمله‌ اصلاح‌ شد. ادامه مطلب ...

شریعتی «آنتی تز» جریان روشنفکری ضد اسلامی بود

متن زیر بخشی از سخنرانی آقای خامنه‌ای در سال 59 به مناسبت سالگرد فوت دکتر شریعتی در مسجد اعظم قم است.


-شریعتی آن کسی بود که نقطهالتقاع روشنفکری اسلامی و جریانهای روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشن بینانه و روشنفکرانه اسلامی دارد.

به قول آقایان «آنتی تز» جریان روشنفکری ضد اسلامی دقیقاً شریعتی بود.


-شریعتی توانست نسل جوان را یکجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بکشاند. این کار را او به طبیعت خود می‌کرد، تصنعی در این کار نداشت، طبیعتاً اینطوری بود، او خودش یک چنین ایمانی داشت، او خودش یک چنین دید روشنی به اسلام داشت و به همین دلیل بود که آنچه از او میتراوید این فکر و این منش را ترویج می‌کرد.


-از خصوصیات دکتر شریعتی حقیقت پذیری بود، برخلاف آنچه که گفته‌‌اند و نوشته‌اند، حرف را گوش می‌کرد و اگر درست می‌یافت، می‌پذیرفت.


-شریعتی در عرصه روشنفکری و بر منبر روشنفکری اسلامی بسیار بودند کسانی که معلمان شریعتی بودند، اما کشف نشده بودند، ولی کشف شدند، شریعتی به خود من بارها می‌گفت که من مرید مطهری هستم، مطهری را استاد خودش می‌دانست و ستایشی که او از مطهری می‌کرد، ستایش یک آشنا به شخصیت عظیم و پیچیده و پرقوام مطهری بود، اما مطهری در سایه و یا در پرتو حسن‌ظن و اقبالی که جوان روشن‌بین روشنفکر و نسل تحصیل کرده به اسلام پیدا کرده بود شناخته شد. قبلاً مطهری را همکارها و همدرسها و شاگردهایش فقط می‌شناختند، طلوع مطهری در آفاقی شد که آن افاق را از لحاظ جو کلی، کوششهای شریعتی به وجود آورده بود و یا در آن سهم بسیار بزرگی داشت.


(روزنامه جمهوری اسلامی، 4/4/59، ص12)

دغدغه‌های شریعتی روشنفکر

بازشناسی و بازخوانی شریعتی با سه مولفه «شریعتی دانشگاهی»‌، «شریعتی روشنفکر» و «شریعتی انقلابی» به واقعیت نزدیک‌تر است چون او با دغدغه‌های بسیار به سه حوزه «دانشگاه»‌، «اندیشه» و «جامعه» پرداخت و در هر سه حوزه به سطح تاثیرگذاری‌های منحصر به فردی در دوران خویش دست یافت‌.

برای شناخت هر یک از این چهره‌ها در آغاز نیازمند فهم «گفتمان مسلط دوران شریعتی» و «گفتمان شریعتی» هستیم‌. در تحلیل گفتمان باید برای بررسی یک متن گفتاری و یا نوشتاری به فراتر از حوزه متن رفت و بافت یا زمینه آن را یافت‌.

 صورت زبانی بخشی از شبکه اجتماعی‌، فرهنگی و سیاسی است‌، از این رو هر متنی از یک سو براساس روابط درون متنی و از سوی دیگر با تکیه بر موقعیت متن و بافت‌های اجتماعی‌، سیاسی‌، فرهنگی و تاریخی مورد داوری قرار می‌گیرد‌. گفتمان «فرایند» و متن «فرآورده» آن است‌، لذا نباید گفتمان را با متن‌های ایستا و جامع اشتباه گرفت؛

ادامه مطلب ...

ستاره ای که از شرق طلوع خواهد کرد

دکتر محمد مولوی


من اهل مشهد هستم و دکتر علی شریعتی را از کودکی می شناسم.من مدرسه شاهرضا بودم و علی مدرسه فردوسی. ولی در کانون نشر حقایق با هم بودیم.در فرانسه هم جلسه مفصلی داشتیم ،آقای

ژان پل سارتر هم در این جلسه بود.جلسه زیرزمینی برای مبارزات الجزایر بود.در همین جلسه ژان پل سارتر از من پرسید : تو علی را می شناسی؟ گفتم بله
گفت: « او ستاره ای است که از شرق طلوع خواهد کرد »
در آن زمان ما نه تنها به علی آنچنان اهمیت نمی دادیم بلکه اختلاف نظر هم داشتیم. ما اصلا" انتظار نداشتیم علی این بشود ولی ژان پل سارتر این حرف را زد.
علی خیلی فعال بود ، در همان کانون ذهن پر سوالی داشت. به همه چیز شک می کرد و بین خودمان به او می گفتیم: « کانت »،من بعد از جلسه حرف سارتر را به علی گفتم. علی با همان لهجه مشهدی خودمان گفت :« اون از کجا مرا می شناسد ، این حرف مفت چیه که می زند»اما حرف سارتر در من خیلی اثر کرد و گفتم که او شخصیتی نیست که بی خود چیزی را بگوید.بعد از اینکه علی آمد به ایران ، روشن شد تشخیص او نه تنها درست بود درست تر هم از آب در آمد!

-طرحی از یک زندگی، بخش اول دوران دانشجویی، پوران شریعت رضوی