یادم هست او «قیصر» و «گاو» را دیده بود و میگفت بین ایندو، فیلم
موردنظر ما «قیصر» است. چون معتقد بود «قیصر» فیلم «نر» و «پرحرکتی» از
کار درآمده است. خیلی هم «قیصر» را دوست داشت و ابراز لطف میکرد، اما من
هیچوقت درباره این فیلم با او حرف نزدم؛ یعنی هیچوقت فرصتش پیش نیامد.
«شریعتی» درباره فیلم با «عباس شباویز» مفصل حرف زده بود و برای او از
خوبیهای فیلم گفته بود. آنوقتها، «دکتر» دوستان و مریدانی در «حسینیه
ارشاد» داشت که پای حرفهای او مینشستند.
من البته همیشه به
«حسینیه ارشاد» نمیرفتم، اما «شریعتی» را میشناختم. از آن جمعی که در
«حسینیه ارشاد» پای حرفهای «دکتر شریعتی» مینشستند، آقایان «فخرالدین
انوار» و «سید محمد بهشتی» و «محمدعلی نجفی» بعدها همگی نخستین مدیران
سینمایی بعد از انقلاب شدند. یادم میآید آنها، در سالهای اول دهه 1350،
یکبار تئاتری را براساس فیلم «رضا موتوریِ» من آماده کردند و در «حسینیه
ارشاد» روی صحنه بردند. البته پایان آنرا تغییر داده بودند.
یکروز «دکتر شریعتی» با من تماس گرفت و گفت «اجازه میدهی پایان فیلم را در این اجرایی که برای تئاتر میکنیم، تغییر بدهیم؟» آنها میخواستند جایی را که «عباسقراضه» میآید، عوض کنند. بههرحال میخواستند آن را در «حسینیه ارشاد» اجرا کنند و بهنظرشان باید تغییراتی در داستان میدادند.
من هم مخالفتی با کارشان نکردم. کارگردان آن نمایش بهنظرم «فخرالدین انوار» بود و باقی، یا روی صحنه بازی میکردند، یا اینکه در پشت صحنه بودند. اما کلّاً میدانستم که دیدگاههای من و «شریعتی» با هم منطبق نیستند. برای همین هم بود که تماسهای دائمینداشتیم. هرازگاهی همدیگر را میدیدیم و حرف میزدیم. اگر چه این اتفاق در شب نمایش «قیصر» نیفتاد که او هم در سینما حاضر بود.
-تغییر در وضعیت زنان یکی از
دریغهای شریعتی بود که نواندیشان وطنی کمتر به
این موضوع پرداختهاند.
پروین بختیار نژاد/فعالان امور زنان
سیویکمین سالروز درگذشت دکترعلی شریعتی
جوان پشت دخل میوهفروشی حتما 5ـ4 سالی بعد از درگذشت شریعتی متولد شده است، اما به قول خودش دکتر را طوری دوست دارد که پوسترش را زده است پشت دخل مغازه، طوری که همه ببینند. واقعیت این است که سایه دکترعلی شریعتی با گذشت بیش از 35سال از درگذشتش، هنوز بین مردم زندگی میکند؛ چه بر خواص، چه بر عوام، عدهای دوستش دارند و عدهای هم نه، هم عوام، هم خواص، برایش جوک و پیامک و پ.ن.پ میسازند، هم عوام، هم خواص با همه اینها شریعتی هنوز هست.
دکتر شریعتی مثل تختی، مثل مرحوم طالقانی، پوسترخورش ملس است، اگر آقاتختی، کشتیگیر مردمی و لوطی و دوستداشتنی بود، لابد برای عدهای، هم شریعتی روشنفکر مردمی و لوطی و دوستداشتنی است و شریعتی شاید تنها روشنفکری باشد که حتی میوهفروشها هم پوسترش را میخرند.
ادامه مطلب ...
*کریم امامی (آینده نشر کتاب در ایران)آینده(سال پنجم شماره 4-6،تابستان1358)ص193
-تیراژبعضی از آثار دکتر علی شریعتی،که مردم پسندترین وتکاندهنده ترین آثار باب طبع آن ایام بود،از مرز یک میلیون نسخه گذشت،یعنی دویست برابر تیراژ متعارف یک کتاب متعارف در امروز.
*بهاءالدینخرمشاهی،سیر بی سلوک:مباحثی در زمینه دین،فلسفه،زبان،نقدونشر(چاپ اول:تهران انتشارات معین،1370)ص437